نخستين نپهی نامه، بخش يک ـ
(نپهی در باره بينش پدرش گزارش ميدهد)
ـ(۱) من نپهی از دودمان نيک زايده شده، پس ازاينرو در همه آموزش پدرم تا اندازه ای آموخته شده ام و در هنگام روزگار خود بسيار دردها را ديده مگر در همه روزگار خود از خداوند بسيار مهربانی يافته ام آری از نيكی و رازهای خدا آشنای بزرگی داشته، برای آن در باره كردارهای خود در روزگار خود يک گزارش را ميسازم۰
ـ(۲) آری به زبان پدرم كه دارای آموزش يهوديان و زبان مصريان ميباشد يک گزارش را ميسازم۰
ـ(۳) و من ميدانم گزارشی را كه ميسازم درست است؛ و با دست خود آن را ميسازم و به اندازه دانش خود آن را ميسازم۰
ـ(۴) زيرا در آغاز نخستين سال پادشاهی صدكيه شاه يهوداه همی گذشت (پدرم لحی همه روزگار خود در اورشليم زندگی ميكرد)؛ و در همان سال بسيار پيامبران برای مردم پيشگوی ميكردند كه آنها بايد گناهايشان را رها كنند، واگرنه شهر بزرگ اورشليم بايد نابود شود۰
ـ(۵) چنين گذشت كه پدرم لحی، چون پيش ميرفت به خداوند، آری با همه دلش، برای مردم خود نماز ميگزارد۰
ـ(۶) و همی گذشت كه چون به خداوند نماز ميگزارد، ستونی از آتش فرو آمد و پيش او بر سنگی نشست؛ و او بسيار ديد و شنيد؛ و برای آن چيزهايی كه ديد و شنيد بسيار تكان خورد و لرزيد۰
ـ(۷) و همی گذشت كه او به خانه خود در اورشليم باز گشت و از روان و چيزهايی كه ديده بود چيره شده، خودش را روی بستر انداخت۰
ـ(۸) و از روان چنين چيره، او اندر بينش دور برده شده، تا هم باز شدن آسمانها را ديد و پنداشت كه خدا روی تخت خود نشسته، با گروهای فرشتگان بيشمار گرد خود آواز خوانان و خدای خودشان را ستايش كنان را ديد۰
ـ(۹) و همی گذشت كه فرو آمدن يكی از ميان آسمان را ديد، و درخش او را ديد كه از خورشيد نيمروز برتر بود۰
ـ(۱۰) و هم دوازده تن ديگر به پيروی او را ديد و روشنايی آنان از ستارگان چرخ گردون برتر بود۰
ـ(۱۱) و آنان فرو آمدند و روی گيتی ميگشتند؛ و نخستين ايشان آمد و پيش پدرم ايستاد، و بدو نامه ای داد، و فرمود كه آنرا بخواند۰
ـ(۱۲) و همی گذشت كه چون او ميخواند با روان خدا پر شد۰
ـ(۱۳) و خواند گويان: وای وای بر اورشليم، زيرا پليديهای تو را ديده ام آری، پدرم در باره اورشليم بسيار چيزها را خوانده بود ـ كه آن شهر و شهيان آن نابود ميشوند؛ بسياری با شمشير نابود ميشوند، و بسياری به بابل به بردگی برده ميشوند۰
ـ(۱۴) و همی گذشت كه چون پدرم بسيار چيزهای بزرگ و شگفت انگيز را خوانده بود، به خداوند بسيار چيزها را فرياد كرد مانند: كارهای تو بزرگ و شگفت انگيز اند، ای خدا خداوند، ای نيرومندترين۰ تخت تو بلند در آسمانها است و نيرو و نيكی و بخشايش تو بر همه آفريدگان كيهان است؛ و، زيرا كه تو بخشنده استی، نميگذاری كه آنان كه به سوی تو ميايند نابود شوند۰
ـ(۱۵) و گفتار پدرم در ستايش خدای خود چنين گونه بود؛ زيرا كه روانش شادی ميكرد، و همه دلش پر شد، از برای آن چيزهايی كه ديده بود، آری، كه خداوند بدو نشان داده بود۰
ـ(۱۶) و اكنون من، نپهی، گزارش همه چيزهايی را كه پدرم نوشته نميسازم، زيرا بسيار چيزهايی كه در بينشها و در خوابها ديد؛ و هم بسيار چيزهايی كه پيشگوی كرده و به فرزندان خود ميگفت نوشته است و از آنها گزارش درسته را نميسازم۰
ـ(۱۷) مگر از كردارهای خود در روزگار خود گزارش ميسازم۰ اينک، روی برگهای فلزی كه با دستهای خود ساخته ام، گزارش پدرم را كوتاه ميكنم۰ از اين رو، پس از آنكه گزارش پدرم را كوتاه كرده ام سپس گزارش زندگی خودم را ميسازم۰
نخستين نپهی نامه، بخش ۲ ـ
ـ(۱) زيرا، اينک، همی گذشت كه خداوند، آری هم در خواب، بپدرم سخن گفت، و بدو گفت: از برای چيزهايی كه انجام داده ای خجسته استی؛ و چونكه پايدار بوده ای و بدين مردم آن چيزهايی را كه بتو فرمان دادم گفته ای، اينک، ميخواهند زندگی تو را از ميان ببرند۰
ـ(۲) و همی گذشت كه خداوند، هم در خواب، بپدرم فرمان داد كه خانواده خود را بر دارد و توی بيابان راه افتد۰
نخستين نپهی نامه بخش ۱۶ ـ
ـ(۱۰) و همی گذشت كه در بامداد چون پدرم بر خواست، و هنگامی كه بسوی در چادر پيش رفت، به شگفت بزرگش چيز گردی با ساختگی شگفت آميز بر روی زمين را ديد؛ و از برنج نازک بود۰ و توی آن سپهرک دو نشانه چرخان بودند؛ و يكی از آنها به سويی نشان ميداد كه بايست در بيابان برويم۰
بيشتر اندر سپهرک رهنما در علما نامه بخش ۳۷:۳۸ـ
ـ(۳۸) و اكنون، پسرم، سخن چندی دارم در باره آن چيزی را كه پدران ما سپهرک يا دستور دهنده خواندند ـ يا پدران ما لی هنا خواندند، كه در گزاره رهنما است؛ و خداوند آن را تيار كرد۰
نخستين نپهی نامه، بخش ۱۷ ـ
ـ(۶) و همی گذشت كه در كنار دريا چادر زديم؛ و هرچند آزردگيهای فروان و سختيی بسيری را كشيده بوديم، آری، هم آن بسی كه همه آنها را نميتوانيم بنيويسيم، هنگامی كه بكنار دريا رسيديم بسيار شادی كرديم؛ و از برای ميوه فراوانش، آنجا را بارآور ناميديم۰
ـ(۷) و همی گذشت كه من، نپهی، پس از آنكه در سرزمين بارآور بسيار روز بودم، آوای خداوند بمن آمد، گويان: بر خيز و بكوه برو۰ و همی گذشت كه بر خاستم و به بالای كوه رفتم، و بسوی خداوند فرياد زدم۰
ـ(۸) و همی گذشت كه خداوند بمن سخن گفت، گويان: به شيوهی كه به تو نشان خواهم داد كشتی را خواهيد ساخت، تا كه از اين آبها مردم تو را بگزرانم۰
ـ(۹) و گفتم: خداوندا، بكجا بروم كه برای گداختن سنگ آهن را پيدا كنم، تا ابزار را بسازم تا به همان شيوهی كه بمن نشان داده ای كشتی را بسازم؟
ـ(۱۰) و همی گذشت كه خداوند بمن گفت بكجا بروم كه سنگ آهن را پيدا كنم، تا ابزارها را بسازم۰
ـ(۱۱) و همی گذشت كه من، نپهی، از پوستهای جانوران دمه سختم، كه با آن آتش را باد زنم؛ و پس از آنكه دمه ساختم، كه چيزی را داشته باشم با چه آتش را باد زنم، دو سنگ با هم زدم تا آتش را بسازم۰
ـ(۱۲) زيرا پيش از اين خداوند نگذاشته بود كه، زمانيكه بيابان را ميپيموديم، چندان آتش بسازيم؛ زيرا او گفت: من خراک شما را شيرين خواهم ساخت، تا شما آن را نپزيد۰
ـ(۱۳) و همچنين در بيابان روشنايی شما خواهم بود؛ و اگر چنين بود كه فرمانهای من را نگاه داريد، پيش شما راهی را فراهم خواهم كرد؛ از اين رو، همچنان كه فرمانهای من را نگاه داريد، شما بسوی سرزمين پيمانی رهبری خواهيد شد؛ و خواهيد دانست كه از من راهنمای ميشوی۰
ـ(۱۴) آری، و خداوند نيز گفت: پس از آنكه بسرزمين پيمانی رسيده ايد خواهيد دانست كه من، خداوند، خدا استم؛ و كه من، خداوند، شما را از نابودی رهانيدم؛ آری، كه من شما را از سرزمين اورشليم بيرون آوردم۰
نخستين نپهينامه ۱۸ ـ
ـ(۸) و همی گذشت كه، پس از آنكه همه ما بدرون كشتی پائين رفتيم، و توشه ها و آنچه بما فرمان داده بود همراه ما برده بوديم، بدريا رهسپار شديم و پيش باد بسوی سرزمين پيمانی رانده شديم۰
ـ(۹) و پس از آنكه برای چندين روزهای فراوانی در پيش باد رانده شده بوديم، اينک، برادرانم و پسران اسماعيل و همچنين همسرانشان آغاز به خوشگذارانی نمودند، تا آنجا كه به پايكوبی، و آواز خواندن، و با گستاخی فراوان سخن گفتن، آری، هم تا اينكه فراموش كردند كه از چه نيرويی به آن سو آورده بودند؛ آری، به گستاخی فراوانی بر خاسته شدند۰
ـ(۱۰) و من نپهی، به ترسيدن فراوان آغازيدم جز اينكه خداوند با ما آسابانی شود، و از برای آلودگی ما، ما را بزند، تا درون ژرفهای دريا فرو برده شويم؛ از اين رو، من، نپهی، آغازيدم با بسيار سنجيدگی با آنان سخن گفتن؛ مگر اينک با من آسابانی بودند، گويان: نميخواهيم كه برادر كهتر ما بالای ما فرمانروا باشد۰
ـ(۱۱) و همی گذشت كه لمن و لموئيل مرا بردند و مرا با ريسمان بستند، و با من بسيار به درشتی رفتار كردند ۰ ۰ ۰
ـ(۱۲) و همی گذشت كه پس از آنكه مرا بستند بندازه ای كه نميتوانستم بجمبم، آن راهنما كه از خداوند تيار شده بود، از كار بند آمد۰
ـ(۲۰) و هيچی نبود كه ميتوانست دلهای آنان را نرم كند جز نيروی خدا، كه آنان را با نابودی ترساند؛ از اين رو، آنگاه كه ديدند كه نزديک بودند توی ژرفهای دريا فرو برده شوند، از آن كار كه كردند پشيمان شدند تا اينكه مرا شل كردند۰
ـ(۲۱) و همی گذشت كه پس از آنكه مرا آزاد كرده بودند، اينک، راهنما را گرفتم، و تا آنجای كه ميخواستم آن كار ميكرد۰ و همی گذشت كه بخداوند نيايش كردم؛ و پس از آنكه نيايش كرده بودم، بادها بند آمدند، و آشفتگی بند آمد، و آرامش بزرگی بود۰
ـ(۲۲) و همی گذشت كه من، نپهی، كشتی را رهبری كردم، تا باز بسوی سرزمين پيمانی دريا را پيموديم۰
ـ(۲۳) و همی گذشت كه پس از آنكه برای زمان بسيار روز دريا پيموديم بسرزمين پيمانی رسيديم؛ و در روی زمين پيش رفتيم، و چادرهای خود را زديم؛ و آنجا را سرزمين پيمانی خوانديم۰
ـ(۲۴) و همی گذشت كه به كشت زمين آغاز نموديم، و به كاشتن همه تخمها آغاز نموديم؛ آری، همه دانه های خود را، كه از سرزمين اورشليم آورده بوديم، توی زمين نهاديم۰ و همی گذشت كه بسيار رويدند؛ از اين رو، با فراوانی خجسته شديم۰
ـ(۲۵) و همی گذشت كه روی سرزمين پيمانی، چون توی بيابان راه ميرفتيم، كه در جنگلها همه گونه جانوران را پيدا كرديم، هم گاو و گاو نر، و خر و اسب، و بز و بز دشتی، و همه گون جانوران خودرو را، كه برای سود مردم اند، پيدا كرديم۰ و همه گونه از سنگ آهن، هم از زر، و از سيم، و از مس را پيدا كرديم۰
پيشگوی لحی در باره سرزمين پيمانی
دومين نپهی نامه، بخش ۱ ـ
ـ(۶) زيرا، من، لحی، برابر انگيزش روان كه در اندرون من هست پيشگوی ميكنم، كه هيچكس به اين سرزمين نخواهد آمد جز اينكه با دست خداوند آورده خواهند شد۰
ـ(۷) از اين رو اين سرزمين برای آن كسی كه او را خواهد آورد خجسته است۰ و اگر شود كه برابر فرمانهايی كه او داده است در بندگی او خواهند بود، برايشان سرزمين آزادی خواهد بود؛ از اين رو، آنان هرگز در بردگی پائين برده نخواهند شد؛ اگر چنين باشد، از برای گناه خواهد بود؛ زيرا اگر گناه فراوان خواهد بود، اين سرزمين برايشان نفرين زده خواهد بود، مگر برای نيكوكاران برای هميشه خجسته خواهد بود۰
ـ(۸) و اينک، خرد است كه اين سرزمين هنوز از شناخت نژادهای ديگر نگاه داشته باشد؛ زيرا اينک، بسيار نژادها اين سرزمين را زير پا ميكردند تا اينكه جای برای مردريگ نماند۰
ـ(۹) از اين رو، من، لحی، پيمانی يافته ام، كه آنان را كه خداوند از سرزمين اورشليم بيرون خواهد آورد همچنان كه فرمانهای او را نگاه دارند، بر روی اين سرزمين برخوردار خواهند بود؛ و از همه نژادهای ديگر نگاه داشته خواهند بود، تا كه اين سرزمين برای خودشان داشته باشند۰ و اگر چنين باشد كه فرمانهای او نگاه دارند در روی اين سرزمين خجسته خواهند بود، و هيچكس نخواهد بود كه آنان را آزار كند يا سرزمين مردريگشان را بر دارد و برای هميشه در آرامش زندگی خواهند كرد۰
ـ(۱۰) مگر اينک، چون هنگامی بيايد كه، پس از آنكه آنان چنين خجستگی بزرگ را از دست خداوند يافته اند، در ناباوری پژمرده خواهند شد ـ دارای شناخت آفرينش گيتی، و همه مردم، دانستن كارهای بزرگ و شگفتنگيز خداوند از آفرينش گيتی؛ داشتن نيرو كه بديشان داده است تا با باور همه چيز انجام دهند؛ دارای همه فرمانها از پيدايش، و با خوبی بيپايان او به اين سرزمين پيمانی آورده شده ـ اينک، من ميگويم، اگر روزی بيايد كه يگان پاک ايسرائيل، مسيح راستين، بازخريدارشان و خدايشان را وا خواهند زد، اينک دادرسيهای آن كه دادار است بر سريشان خواهند ماند۰
ـ(۱۱) آری، نژادهای ديگری را بديشان خواهد آورد، و به آنان نيرو خواهد داد، و زمينهای دارا ايشان از آنان خواهد گرفت، و مينمايد كه آنان پركنده و زده خواهند شد۰
دومين نپهی نامه، بخش ۴ ـ
ـ(۴) زيرا خدا خداوند گفته كه همچنين كه فرمانهای من را نگاه داريد در اين سرزمين برخوردار خواهيد شد؛ و همچنين كه فرمانهای من را نگاه نداريد از پيشگاه من تراشيده خواهيد شد۰
دومين نپهی نامه، بخش ۲۹ ـ
(در باره آشكار نمای خدا برای همه نژادهای گيتی)
ـ(۷) آيا نميدانيد كه از يک نژاد بيشتر هست؟ آيا نميدانيد كه من، خداوند خدايتان، همه مردم را آفريدم، و آنان را كه در جزيره های دريا هستند بياد مياورم؛ و در آسمانها بالا و در گيتی پين فرمانداری ميكنم؛ و به فرزندان مردم، آری، هم بر همه نژادهای گيتی سخن من پيش مياورم۰
ـ(۸) برای چه قرقر ميكنيد، زيراكه بيشتر از سخن من دريافت خواهيد كرد؟ آيا نميدانيد كه گواهی دو نژاد بنزد شما خود گواهيست كه من خدا هستم، و كه يک نژاد مانند نژاد ديگری به ياد مياورم؟ از اين رو، به يک نژاد مانند نژاد ديگری همان سخن ميگويم۰ و چون دو نژاد باهم روان ميشوند گواهيهای آن دو نژاد نيز با هم روان ميشوند۰
ـ(۹) و اين كار را ميكنم تا كه به بسياری نشان دهم كه من ديروز، امروز، و هميشه يكسان هستم؛ و همچنين سخنم برابر پسند خود فرا ميگويم۰ و چون كه يک سخن را گفته ام نبايد گمان كنيد كه سخن ديگری را نميتوانم بگويم؛ زيراكه كار من هنوز به انجام نرسيده است؛ و تا پايان مردم هم به انجام نخواهد رسيد، و نه از همانگاه و پس از آن و برای هميشه۰
ـ(۱۰) برای اينكه نامه دينی داريد نبايد گمان كنيد كه دارای همه سخنم ميباشد؛ همچنين نبايد گمن كنيد كه نخواستم بيشتر نوشته باشد۰
ـ(۱۱) زيرا به همه مردم، هم در خاور و در خوروران، و در باختر، و در نيمروز، و در جزيره های دريا، فرمان داده ام تا آن سخنها را كه بديشان ميگويم بنويسند؛ زيرا از نامه هايی كه نوشته خواهند شد گيتی را دادرسی خواهم كرد، هر مردی برابر كارهای خود برابر آنچه نوشته شده است۰
ـ(۱۲) چون اينک، به يهوديان سخن خواهم گفت و آنان آن را خواهند نوشت؛ و به نپهيان نيز سخن خواهم گفت و آنان نيز آن را خواهند نوشت؛ و به ايلهای ديگر خانه اسرائيل، كه به دوری رهبری كرده ام، نيز سخن خواهم گفت، و آنان آن را خواهند نوشت؛ و به همه نژادهای گيتی نيز سخن خواهم گفت و آنان آن را خواهند نوشت۰
ـ(۱۳) و خواهد گذشت كه يهوديان سخنهای نپهيان خواهند داشت؛ و نپهيان سخنهای يهوديان خواهند داشت؛ و نپهيان و يهوديان سخنهای ايلهای گمشده اسرائيل خواهند داشت؛ و ايلهای گمشده اسرائيل سخنهای نپهيان و يهوديان خواهند داشت۰