كمی بيشتر از ششصد سال پيش از عيسی در زمان فرمانروای صديكيه شاه يهوداه، پيامبری كه نامش در نوشته های يهوديان برده نشده در اورشليم زندگی ميكرد۰ اين پيامبر مردی بود دارا كه شترها و چادرها و سيم و زر داشت۰ چون مردی ديندار بود، بسيار خدا را نماز ميگذارد۰ روزی در هنگام نماز، ستونی از آتش فرود آمد و پيش او بر سنگی نشست و او بسيار ديد و شنيد آنگاه بدو نامه ای داده شد و بدو گفته شد كه آن را بخواند۰ چون نامه را ميخواند به او آشكار شد كه، اگر مردم آنجا گناهانشان را رها نكنند، شهر بزرگ اورشليم نابود خواهد شد، بسياری از مردم به شمشير نابود شده و بسياری ديگر دستگير و گرفتار به بابل برده خواهند شد۰ آن پيامبر، كه نامش لحی بود، به ميان مردم اورشليم رفت و آغاز به پيشگوی نمود و در باره نزديک بودن نابودی اورشليم آنان را آگاهانيد۰ مردم بر او ميخنديدند تا آنكه خداوند او را فرمود كه خانواده خود را بر دارد و ببيابان بگريزد زيرا كه مردم اورشليم خواستار جانش بودند كه آن را از ميان ببرند۰ پس از آنكه لحی و خانواده اش به بيابان گريختند، خداوند او را در خواب فرمود كه پسران او بايد به اورشليم باز گردند تا گزارش يهوديان و همچنين نياكان نامه خانواده لحی را، كه بر روی برگهای برنجی نوشته شده بود، بر دارند۰ پسران لحی، به نام نپهی و لمن و لموئيل و سم، به اورشليم باز گشتند تا برگهای برنجی را از يكی از خويشاوندانيشان به نام لابن به دست آورند۰ لمن، كه برادر بزركتر بود، به خانه لابن رفت، مگر لابن او را بيرون كرد و گويان بود كه او دزد است۰ لمن به برادرانش باز گشت و آن برخورد را بديشان فاش كرد۰ سپس آنان به خانه پدرشان رفتند، آنجا كه ناچار به وا گزار كردن شده بودند، و از آنجا زر و سيم و چيزهای گرانبهايشان را بر داشته تا با آنها برگهای برنجی را از لابن بخرند۰ لابن، كه خواهان دارايشان بود، آنرا گرفت و برادران را برای بار دوم رهانيد و نوكرانش را در پی ايشان فرستاد تا آنان را از ميان بر دارند۰ نپهی و برادرانش گريختند و در بيرون شهر خود را پنهان كردند۰ برادران از دلسردی ميخواستند كه بپدرشان در بيابان باز گردند۰ نپهی گفت كه بايد برگهای برنجی را به دست آوريم زيرا كه خدا فرمان داده است كه آنها را بايد بگيريم۰ سخنهای نپهی در نخستين نپهی نامه بخش ۷:۳ در باره گرفتن برگهای برنجی چنين است: ميروم و آن چيزها را كه خداوند فرمان داده است انجام خواهم داد زيرا كه ميدانم خداوند به فرزندان مردم هيچ فرمانی نميدهد جزينكه برايشان راهی را آماده خواهد كرد تا چيزی را كه بديشان فرمان ميدهد به انجام برسانند۰ سپس نپهی، با رهنمای روان پاک، به خانه لابن در اورشليم باز گشت۰ نزديک خانه لابن، مردی مستی را در كوچه افتاده ديد۰ چون نپهی نزديک شد او را كه لابن بود شناخت۰ سپس روان پاک به نپهی فرمان داد كه بايد لابن را بكشد۰ روان پاک سه بار بدو گفت كه لابن را بكشد، گويان: بهتران است كه يک مرد بميرد تا آنكه نژادی در ناباوری پژمرده شود و بميرد۰ سر انجام نپهی بسخن روان پاک فرمانبردار شد و با شمشير لابن سر لابن را بريد۰ سپس نپهی زره لابن را پوشيده و به گنجگاه، جايكه برگهای برنجی بودند، رفت و به آواز لابن بنوكر لابن فرمان داد تا برگها را بر داشته و او را دنبال كند۰ چون بجای پنهانی برادران نپهی در بيرون شهر رسيدند، نوكر لابن هوشيار شد كه گول خرده است و خواست كه بگريزد۰ نپهی بازويش را گرفت و سوگند خورد كه اگر آن نوكر بنام زورم با ايشان بيايد بدو آزاری نرسد و يكی از نزديكانايشان خواهد شد۰ سپس نپهی و برادرانش با برگهای برنجی بچادر پدرشان در بيابان باز گشتند۰ با رهنمای يک چيز گرد برنجی (ويا رهنما) كه در بامدادی بيرون چادر لحی پيدا كردند، لحی و خانواده اش در بيابان راه افتادند۰ اين گويچه برنجی كه آنان ليهنا ناميدند، ايشان را پس از راهروی درازی بجای زيبا در كنار خليج فارس رهنمای كرد۰ در آنجا نپهی با رهنمايی و كمک خدا كشتی را ساخت و با آن كشتی خانواده لحی و همراهانشان بسوی سرزمين پيمانی كه خدا هنگام وا گذاری اورشليم با ايشان پيمان بسته بود دريا را پيمودند۰ چون بسرزمين پيمانی، كه جای بود در سرزمين امريكا و شايد در مكزيک باشد، رسيدند دو پسر بزرگ لحی بنام لمن و لموئيل در برابر برادر كوچكيشان، نپهی، كه خدا او را بيشتر دوست ميداشت، سركشی كردند۰ زادگان نپهی نپهيان ناميده شده و زادگان لمن و لموئيل لمنيان خوانده شده اند۰ لمنيان مردمی شكارچی و خودسر شدند كه توی بيابان زندگی كرده و گوشت جانوران را ميخوردند و نپهيان مردمی آرامدل و ديندار بودند كه با كشاورزی زندگی ميكردند۰ ميان اين دو نژاد جنگهای فراوان رخ داد۰ يک نمونه گيرنده داستان درفش آزادی است كه مانند داستان درفش كاويانی در شاه نامه ميماند۰ در اين داستان يكی از سرداران نپهيان نيمتنه خود را پاره كرده و روی پاره ای نوشت ـ"بيادبود خدای ما و دين ما و آزادی ما" و سپس آن را بر چوبی آويخت و بميان نپهيان رفت تا سپاهی را برای بازداشت دشمنان كشور همراه خود بياورد۰ گاهی نپهيان از لمنيان سياه كارتر شدند و خشم خدا بر آنان افتاد۰ سر انجام، كمی بيشتر از چهارصد سال پس از عيسی، نپهيان چندان گناهكار شدند تا اينكه بخواست خدا آنان بدست لمنيان نابود شدند۰ داستان اين دو نژاد و نژاد ديگری بنام يرديان كه در روزگار برج بابل بسرزمين امريكا دريا پيمودند و آنان نيز برای گناهكاری نابود شدند، روی برگهای زرين نوشته شده است۰ اين گزارش كه داستان خانواده لحی و داستان يرديان و همچنين گزارش يهوديان است، كه روی برگهای برنجی لابن نوشته شده بود، در زير زمين تپه ای، بدست پيامبر بازپسين نپهيان بنام مرونی، نزديک دويست سال پيش از محمّد پنهان شد۰ اين برگهای زرين بسيار سال در آنجا ماندند تا در سال ۱۸۲۸ پس از عيسی بخواست خدا پسر جوانی آنها را بر داشته بزبان انگليسی نوشت۰ فرشته مرونی بدين جوان سه بار نمايان شد و در باره برگهای زرين او را راهنمای كرد۰ آن پسر، بنام يوسف اسميت، با كمک دو سنگهای پيشبينی باستانی بنام اوريم و ثوميم كه با برگهای زرين پنهان شده بودند آن گزارش باستانی را بزبان انگليسی در آورد۰ اين همان مرمن نامه است كه نام مرمن، يكی از پيامبران نپهيان و نيز پدر مرونی، داراست۰ هنگامی كه يوسف اسميت بكشيشان مسيحی گفت كه فرشته ای بدو نمايان شد، آنان بر او خنديدند و بدو آزار ميرسانيدند، و خواستند كه يوسف اسميت را بكشند۰ سپس خدا يوسف اسميت را فرمان داد كه دين باستان ابراهيم و موسی و عيسی را در امريكا دو باره پا برجا كند۰ اين دين باستانی بدست مسيحيان تباه شده بود و دين درست پيامبران ميبايست پس داده شود۰ يوسف اسميت از شهر ميهن خود در شهرستان نيو يورک بيرون رانده شد و ميبايست از شهر تا شهر بگريزد تا سر انجام به استان ايلينوی، كه در آن روزگار مرز امريكا بود، رسيد۰ يوسف و پيروانش، در جای كه تنها مردابی بود، شهر زيبا ای را ساختند۰ بزودی مردم دوباره به آزار كردن آنان پرداختند و پيامبر يوسف كشته شد و چنين با خون بيگناه خود گواهی و كار خود را مهر كرد۰ پيروان او، كی مرمن ناميده شدند، از شهرشان در ميان زميستان بيرون رانده شدند۰ بسياری از آنها كشته و بسيار ديگر از سرما و گرسنگی و بيماری مردند۰ پس از مرگ يوسف اسميت، نخستين جانشين او و فرمانروای دوم كليسای مرمن بنام بريگم يانگ، پيروان يوسف را دور از آزاركاران امريكائی به بيابان نازای در باختر امريكا رهنمای كرد۰ در اين سرزمين تهی بنام يوتاه، جای كه هيچكس خواستار آن نبود، آنان آغاز به كشاورزی كردند و شهری بنام سالت ليک را ساختند۰ اين شهر در نزديكی درياچه نمک بزرگ است۰ در آنجا برای چندی خوشبخت بودند مگر بزودی امريكايان دوباره خواستند تا آنان را نابود كنند۰ خدا بمرمنان فرمان داده بود كه، مانند پاكان پيشين در زمانهای باستانی، بيش از يک زن بگيرند۰ اگرچه خدا اين آئين را به پيامبران پيشين مانند ابراهيم و موسی و بيشتر از پيامبران آشكار نموده است، مردم و سران امريكا بسيار خشمگين شدند۰ سران امريكا همه دارايی كليسای مرمن را گرفتند و در آن اندوخته بزرگی بود برای پناهندگان كه به استان يوتاه در جستجوی پناه ميگريختند۰ چنينگونه امريكايان ميخواستند كه آئين چندزنی را جلوگيری كنند و مرمنان را سخت آزار ميكردند تا سر انجام كليسای مرمن ناچار بود كه آئين چندزنی را بزور از دست دهند۰ در همانگاه نيز آئين باستانی خنوخ را از دست دادند۰ آئين خنوخ اين بود كه مردم همه چيز را بخش كرده و با هم كار ميكردند و هركسی آن كار ميكرد كه برای آن بيشتر شايستگی و توانای ميداشت۰ آنگاه امريكايان از آزار كردن مرمنان دست كشيده اند و از آن هنگام زندگيشان تا اندازه ای آرام بوده است و اكنون مردمانی برخوردار و كامياب شده اند۰ نامه های دينی مرمنان چنين استند ـ مرمن نامه دستور و پيمانها مرواريد گرانبها طراه و انجيل اگر درست رونويسی شده اند دستور و پيمانها دارای سخنهای خدا است كه به يوسف اسميت و سرپرستان ديگر كليسای مرمن ميان سالهای۱۸۳۱ و ۱۹۱۸ آشكار نموده شد۰ مرواريد گرانبها از نوشته های ابراهيم و موسی است هنگاميكه در مصر زندگی ميكردند۰ اين گزارشها بزبان باستانی مصری نوشته شده بودند و با گروهی از مميان پنهان شده بودند۰ اين مميان به امريكا آمدند و نوشتهايی كه همراه آنها بودند به دست يوسف اسميت رسيدند و او با كمک خدا آن نوشته ها را به زبان انگليسی در آورد۰ مرمنان به نوشته های دينهای ديگر دلبستگی دارند و در هر جا دمبال دانش و روشنايی استند۰ باورهای دين مرمن چنين استند ـ خدا خداوند كيهانها عيسی مسيح روان پاک فرشتگان اشكار نمای از خدا پيامبران ازادی دين روز دادرسی روز رستاخيز زينه های سه گونه در بهشت پذيرش سخن خدا از هر جا باور و نيايش پشيمان و ديگرگون شدن در آب فرو برده شدن برای آمرزش گناها آئينها ـ ده فرمان پاكدمانی و پرهيزكاری پرداخت يک دهم از درآمد خود داری از می و سيگار و قهوه و چای گوشتخواری كمتر بهتر سبزی و ميوه خواری بيشتر بهتر۰ |